تبیین اهداف آمریکا در جنگ 2022 اوکراین

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه روابط بین الملل، دانشگاه محقق اردبیلی ، اردبیل، ایران

2 دانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین الملل، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

چکیده

جنگ روسیه با اوکراین یکی از مهمترین تحولات نظام بین­الملل در دهه­های اخیر بوده است. اگرچه توجه ناظران و تحلیل­گران روابط بین­‌الملل متوجه اهداف روسیه در این جنگ بوده اما نباید از اهداف ایالات متحده آمریکا از این جنگ غافل شد و با توجه به اینکه ایالات متحده آمریکا بعد از فروپاشی شوروی تلاش کرده برای حفظ موقعیت هژمونی خود از قدرت گرفتن سایر کشورها در مناطق مختلف جهان جلوگیری نماید، پرداختن به اهداف آن کشور در جنگ اوکراین می‌­تواند دارای اهمیت باشد. بنابراین هدف اصلی در این مقاله پرداختن به اهداف آمریکا در جنگ اوکراین است و سئوال پژوهش را هم می­‌توان به این صورت بیان کرد که آمریکا از جنگ اوکراین چه اهدافی را دنبال می‌­کند؟ در پاسخ به سؤال تحقیق فرضیه‌­ای به این صورت طرح می‌­گردد که حفظ تعادل و توازن ژئوپلتیک در اروپا، تضعیف روسیه و تامین منافع اقتصادی مجتمع­‌های نظامی – صنعتی می‌­تواند از اهداف آمریکا در جنگ اوکراین باشد. یافته‌­های پژوهش نشان می­‌‍دهد جنگ اوکراین با وجود مشکلاتی که برای آن کشور و جامعه جهانی به وجود آورده، در تأمین اهداف آمریکا از این جنگ که حفظ تعادل و توازن ژئوپلیتیک در اروپا، تضعیف روسیه و تامین منافع اقتصادی مجتمع‌های نظامی- صنعتی است، تاثیر­گذار بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی– تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه‌ای و پویش اینترنتی برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده شده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Explaining the goals of America in the 2022 war in Ukraine

نویسندگان [English]

  • Rahbar Taleihur 1
  • R B 2
1 orresponding author: Assistant Professor of International Relations, University of Mohaghegh Ardabili, Ardabil, Iran
2 KHarazmi University
چکیده [English]

Russia's war with Ukraine has been one of the most important developments in the international system in recent decades. Although the attention of observers and analysts of international relations has been focused on the goals of Russia in this war, the goals of the United States of America in this war should not be neglected, and considering that the United States of America has tried to maintain its hegemonic position after the collapse of the Soviet Union. To confront other countries in different regions of the world, addressing the goals of that country in the Ukraine war can be important. Therefore, the main purpose of this article is to address the US goals in the Ukraine war, and the research question can be expressed in this way: what goals does the US pursue in the Ukraine war? In response to the research question, a hypothesis is put forward that maintaining the geopolitical balance in Europe, weakening Russia and securing the economic interests of military-industrial complexes could be one of the US goals in the Ukraine war. The research findings show that the Ukraine war, despite the problems it has created for that country and the international community, has been effective in meeting the US goals of this war, which is to weaken Russia. This research is of descriptive-analytical type and library resources and internet scanning have been used

کلیدواژه‌ها [English]

  • USA
  • Ukraine war
  • Russia
  • geopolitical balance
  • containment

تبیین اهداف آمریکا در جنگ 2022 اوکراین

رهبر طالعی حور[1]  | رستم بهرامی[2]

 

چکیده

جنگ روسیه با اوکراین یکی از مهم‌ترین تحولات نظام بین‌‌الملل در دهه‌‌های اخیر بوده است. اگرچه توجه ناظران و تحلیل‌‌گران روابط بین‌‌الملل متوجه اهداف روسیه در این جنگ بوده اما نباید از اهداف ایالات متحده آمریکا از این جنگ غافل شد و با توجه به اینکه ایالات متحده آمریکا بعد از فروپاشی شوروی تلاش کرده برای حفظ موقعیت هژمونی خود از قدرت گرفتن سایر کشورها در مناطق مختلف جهان جلوگیری نماید، پرداختن به اهداف آن کشور در جنگ اوکراین می‌‌تواند دارای اهمیت باشد. بنابراین هدف اصلی در این مقاله پرداختن به اهداف آمریکا در جنگ اوکراین است و سئوال پژوهش را هم می‌‌توان به این صورت بیان کرد که آمریکا از جنگ اوکراین چه اهدافی را دنبال می‌‌کند؟ در پاسخ به سئوال تحقیق فرضیه‌‌ای به این صورت طرح می‌‌گردد که حفظ تعادل و توازن ژئوپلتیک در اروپا، تضعیف روسیه و تامین منافع اقتصادی مجتمع‌‌های نظامی – صنعتی می‌‌تواند از اهداف آمریکا در جنگ اوکراین باشد. یافته‌‌های پژوهش نشان می‌‌دهد جنگ اوکراین با وجود مشکلاتی که برای آن کشور و جامعه جهانی به‌وجود آورده، در تامین اهداف آمریکا از این جنگ که حفظ تعادل و توازن ژئوپلیتیک در اروپا، تضعیف روسیه و تامین منافع اقتصادی مجتمع‌های نظامی- صنعتی است، تاثیرگذار بوده است. این پژوهش از نوع توصیفی– تحلیلی بوده و از منابع کتابخانه‌ای و پویش اینترنتی برای جمع‌آوری داده‌ها استفاده شده است.

 

کلیدواژه‏ها: ایالات متحده آمریکا، جنگ اوکراین، روسیه، رئالیسم تهاجمی، توازن ژئوپلیتیک، مهار.

استناد: طالعی‌حور، رهبر؛ بهرامی، رستم؛ تبیین اهداف آمریکا در جنگ 2022 اوکراین؛ مطالعات راهبردی آمریکا، 10(3)، 149–123.     20.1001.1.28210247.1402.3.2.5.4 DOR:


مقدمه

ایالات متحده آمریکا بعد از فروپاشی شوروی تلاش کرده برای حفظ موقعیت هژمونی خود از قدرت گرفتن سایر کشورها در مناطق مختلف جهان جلوگیری نماید. یکی از مهم ترین مناطقی که مورد توجه آمریکا واقع شده، اروپای شرقی است که به دلیل نزدیکی جغرافیایی به روسیه به عنوان رقیب دیرینه آن کشور، در کانون توجه آمریکا قرار گرفته است. آمریکا راهبرد تحت فشار قرار دادن روسیه در نزدیکی مرز خود را به عنوان راهی برای محدود کردن توان نظامی- اقتصادی آن کشور مدنظر داشته و تلاش برای نفوذ در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی جمهور‌‌ی‌‌های عضو شوروی سابق، چه در آسیای مرکزی و قفقاز و چه در اروپای شرقی، هدف بلندمدت آمریکا علیه روسیه بوده است.

یکی از مهم‌ترین کشورهای اروپای شرقی که در کانون رقابت ایالات‌متحده آمریکا و روسیه قرار گرفته، اوکراین است. اوکراین به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، اهمیت زیادی برای بازیگران مهم جهانی دارد. روسیه از دست دادن اوکراین را تهدید جدی برای خود می‌‌داند و در مقابل، آمریکا گسترش ناتو به شرق اروپا و نفوذ در اوکراین را مهمترین عامل برای تضعیف روسیه تلقی می‌‌کند و از همان ابتدا تلاش کرده با حمایت از این کشور از افتادن آن به دام روسیه ممانعت نماید. آمریکا در بحران 2014 (1392) با حمایت از غرب‌‌گرایان اوکراینی سبب تنش هر چه بیشتر در این کشور شد و به نظر می‌آید تحریک آمریکا مبنی بر عضویت اوکراین در ناتو در شکل گیری جنگ اوکراین در سال 2022 بی‌تأثیر نبوده است.

بنابراین هدف اصلی در این مقاله پرداختن به اهداف آمریکا در جنگ اوکراین است و سؤال پژوهش را هم می توان به این صورت بیان کرد که آمریکا از جنگ اوکراین چه اهدافی را دنبال می‌‌کند؟ در پاسخ به سؤال تحقیق فرضیه‌‌ای به این صورت طرح می‌‌گردد که حفظ تعادل و توازن ژئوپلتیک در اروپا، تضعیف اقتصاد روسیه و تامین منافع اقتصادی مجتمع‌‌های نظامی- صنعتی از اهداف آمریکا در جنگ اوکراین است.

سازماندهی پژوهش به گونه‌‌ای است که پس از پرداختن به پیشینه تحقیق و روش پژوهش، رئالیسم تهاجمی به عنوان چارچوب نظری مورد بحث قرار می‌‌گیرد. در بخش بعدی به ریشه‌‌های بحران و اهمیت اوکراین برای آمریکا اشاره شده و در بخش مهم پژوهش، اهداف آمریکا در جنگ 2022 اوکراین تبیین می‌‌گردد.

پیشینه تحقیق

 زمانی (1392) در مقاله‌‌ای با عنوان «تحلیل ریشه‌‌ها و ماهیت بحران اوکراین: تشدید تنش شبه جنگ سرد بین روسیه و غرب» به این نتیجه می‌‌رسد که اوضاع و احوال حاکم بر نظام بین‌‌المللی در دهه‌‌های آغازین قرن بیست و یکم با نیمه دوم قرن بیستم متفاوت است و تنش در روابط مسکو- واشنگتن بر سر بحران اوکراین به دنبال اثبات اینکه جنگ سرد جدیدی در حال شکل‌‌گیری است، نمی‌‌باشد.

صفری و وثوقی (1395) در مقاله‌‌ای با عنوان «ژئوپلیتیک اوکراین و نقش آن در رقابت روسیه و ایالات متحده آمریکا» با بررسی تحولات سال 2014 به این نکته اشاره کرده‌‌اند که تفکر مکیندری و تاثیر آن بر نگرش سیاستمداران ایالات متحده آمریکا باعث شده است که اوراسیا و شرق اروپا همواره دارای اولویت اساسی در دستور کار سیاست خارجی باشد.

نونژاد و کریمی ( 1396) در مقاله‌‌ای با عنوان «تقابل روسیه و آمریکا در اوکراین و تاثیر آن بر منافع ملی ایران» به این نتیجه رسیده‌‌اند که در عصر جهانی شدن، اوضاع منطقه‌‌ای و جهانی در هم تنیده شده است؛ لذا بحران در یک منطقه، منافع بازیگران در مناطق دیگر را تحت تأثیر قرار می‌‌دهد. بحران اوکراین ریشه در رقابت روسیه و آمریکا در این کشور دارد که در انقلاب‌‌های نارنجی، آبی و بحران 2014 به منصه ظهور رسید و وقوع بحران باعث تقویت روابط مسکو- تهران در راستای تحقق منافع ملی ایران شد.

رستمی و زینلی بادی (1400) نیز در مقاله‌‌ای با عنوان «بررسی اهمیت استراتژیک اوکراین برای اروپا و آمریکا» تلاش کرده‌‌اند اهمیت اوکراین را برای دو قدرت ایالات‌متحده آمریکا و اروپا مورد بررسی قرار دهند. نویسندگان در این مقاله اشاره می‌‌کنند به طور کلی غرب از بعد امنیتی تلاش دارد تا این کشور پیرامونی روسیه را زیر چتر حمایتی خود قرار دهد، در حالی که روسیه به دنبال الحاق مجدد آن است و از همین رو، غرب با توجه به منافع ژئوراهبردی خود، از اوکراین در برابر روسیه حمایت می‌‌کند.

روبل[3] و حسین[4] (2022) در مقاله‌‌ای با عنوان «تجزیه و تحلیل علل جنگ روسیه و اوکراین با سه تصویر والتز (فردی، سیاست داخلی، سیستم بین‌‌المللی)» اشاره می‌‌کنند در سطح فردی، پوتین گرایش اوکراین به ناتو را نمی‌‌پذیرفت. در سطح داخلی، روسیه انتظار اشغال سریع کی‌‌یف را داشت و اینکه کشورهای دیگر از اوکراین حمایت نمی‌‌کنند و در سطح بین‌‌المللی گرچه تلاش‌‌هایی دیپلماتیک در سطوح بالا برای جلوگیری از جنگ انجام شد و پس از جنگ تحریم‌‌هایی شدید بر روسیه اعمال شد اما از نظر نظامی، طرف سومی به طور مستقیم وارد جنگ نشد چرا که ممکن بود این جنگ شکلی جهانی به خود بگیرد و به اروپا و کل جهان تسری پیدا کند.

کومار شاهی[5] ( 2022)، در مقاله‌ای با عنوان «جنگ در اوکراین: تحلیلی ژئوپلیتیکی» اشاره می‌‌کند حمله روسیه به اوکراین نشان دهنده اولین جنگ بزرگ در اروپا پس از جنگ جهانی دوم است. علت اصلی این بحران تضاد بین جاه‌طلبی‌‌های ژئوپلیتیک ناتو و روسیه است. بنابراین با این جنگ رقابت‌‌های ژئوپلیتیکی بین غرب و روسیه تشدید شده است. پیامدهای ژئوپلیتیکی جنگ نیز به این بستگی دارد که پیروزی یا باخت چقدر تعیین‌‌کننده است. اما یک چیز روشن است؛ این جنگ پیامدهای جدی نه تنها برای اوکراین و روسیه بلکه برای جهان خواهد داشت. حتی اگر آتش‌بس و حل و فصل صلح وجود داشته باشد، برای مثال نقشه سیاسی اروپا دیگر هرگز مثل سابق نخواهد بود. همچنین پتانسیل تشدید درگیری با ناتو و اتحادیه اروپا، از جمله تهدید جنگ هسته‌ای (هرچند این شانس کم باشد) وجود دارد.

  بررسی پیشینه‌‌های موجود نشان می‌‌دهد، فقر منابع در این موضوع یکی از محدودیت‌های پژوهش بوده و عمده مسائل مطرح شده در این زمینه، در خبرگزاری‌‌ها و سایت‌‌های اینترنتی بوده و مقاله علمی که اهداف آمریکا را تبیین نماید، یافت نشد و امید است این مقاله بتواند خلاء پژوهشی موجود در این زمینه را رفع نماید.

روش تحقیق

پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و از نظر رویکرد توصیفی– تحلیلی است. گردآوری داده‌‌ها با اتکا به مطالعات کتابخانه‌‌ای و پویش‌‌های اینترنتی انجام شده است. این تحقیق ماهیتی کیفی داشته و اطلاعات با استفاده از استدلال و تحلیل عقلایی به صورت کیفی و تفسیری مورد تحلیل قرار گرفته است.

چارچوب نظری

در سیاست و روابط بین‌‌الملل، فهم بهتر رفتار دولت‌‌ها و تبیین علمی رویدادها و پدیده‌‌های بین‌المللی نیازمند بهره‌‌گیری از نظریه‌‌هایی است که مفروضه‌‌های آن بیشترین هم‌‌خوانی را با واقعیت داشته باشد. در کلی‌ترین سطح، همه نظریه‌های واقع‌گرا، جهانی را به تصویر می‌کشند که در آن هیچ سازمان یا نهادی وجود ندارد که بتواند از دولت‌ها در برابر یکدیگر محافظت کند، و در آن دولت‌ها باید نگران این باشند که آیا یک متجاوز خطرناک ممکن است آن‌‌ها را در مقطعی در آینده تهدید کند یا خیر. این وضعیت، دولت‌‌ها - به ویژه قدرت‌‌های بزرگ - را مجبور می‌‌کند که نگران امنیت خود باشند و برای کسب قدرت با هم رقابت کنند (Walt, 2022).

به نظر می‌رسد بهترین نظریه رئالیستی که قابلیت تبیین‌کنندگی بالایی نسبت به دیگر نظریات را داشته، نظریه واقع‌گرایی تهاجمی به‌عنوان یک نظریه توصیفی- تجویزی است. جان مرشایمر یکی از سرشناس‌‌ترین واقع‌گرایان تهاجمی است که نظریه خود را در کتاب تراژدی سیاست قدرت‌های بزرگ در سال 2001 تدوین و ارائه کرده است. از نظر مرشایمر رئالیسم تهاجمی بر پنج مفروض استوار است: نظام بین‌‌الملل آنارشیک و اقتدارگریز است؛ قدرت‌‌های بزرگ ذاتاً دارای برخی توانمندی‌‌های نظامی هستند و بر این اساس می‌‌توانند به یکدیگر صدمه بزنند؛ دولت‌‌ها هرگز نمی‌توانند درباره نیات سایر دولت‌‌ها مطمئن باشند؛ بقا هدف اصلی قدرت‌‌های بزرگ است و قدرت‌‌های بزرگ بازیگرانی خردمند هستند (گریفیتس، 1393: 61).

هنگامی‌که این پنج مفروض با یکدیگر پیوند می‌خورند، انگیزه‌هایی قوی برای رفتار و افکار تهاجم‌آمیز قدرت‌های بزرگ در قبال یکدیگر به وجود می‌آورند. این امر به ایجاد سه الگوی رفتاری منتج می‌شود: ترس، خودیاری و به حداکثر رساندن قدرت. قدرت‌های بزرگ از یکدیگر می‌ترسند، آن‌ها نسبت به یکدیگر بدگمان بوده و همواره از قریب‌الوقوع بودن جنگ نگرانند. دولت‌ها همچنین در نظام بین‌الملل در پی تضمین بقای خود هستند چون در سیاست بین‌الملل خدا با کسانی است که به فکر خود باشند و به خویش یاری رسانند. این اصرار و تأکید بر اصل خودیاری، دولت‌ها را از تشکیل اتحادها باز نمی‌دارد؛ اما اتحادها تنها پیوندهایی موقتی‌اند. دولت‌ها که از نیات غایی دولت‌های دیگر در هراسند و می‌دانند که در یک نظام خودیار عمل می‌کنند، خیلی زود در می‌یابند که بهترین شیوه برای تضمین بقایشان این است که قدرتمندترین دولت این نظام باشند چرا که قدرت کلید گنج بقاست. در نتیجه دولت‌ها توجه خاصی به نحوه توزیع قدرت در میان خود دارند و کوشش بسیاری به عمل می‌آورند تا سهم خود را از قدرت جهانی به حداکثر برسانند (مرشایمر، 1388: 36). براساس این نظریه، قدرت‌‌های بزرگ همواره در پی یافتن فرصت‌‌هایی برای افزایش قدرت خود نسبت به رقبایشان می‌‌باشند و رسیدن به قله قدرت هژمون را هدف نهایی می‌‌دانند. قدرت هژمون برای حفظ موقعیت خود و جلوگیری از برهم خوردن موازنه قوا توسط مهاجمین دو استراتژی اصلی پیش رو دارد: ایجاد موازنه قوا[6] و احاله مسئولیت[7]. در توضیح این دو استراتژی باید گفت کشورهای مورد تهدید به طور جدی خودشان را متعهد به مهار رقیب خظرناک می‌‌کنند. به عبارت دیگر آن‌‌ها تمایل دارند که بار مسئولیت بازدارندگی و یا مبارزه با مهاجم را در صورت نیاز بر دوش کشند. اما با احاله مسئولیت، آن‌‌ها سعی می‌‌کنند تا قدرت‌‌های دیگری را وادار به کنترل و مهار قدرت مهاجم کنند در حالی که خود در حاشیه باقی می‌‌مانند. کشوری که این استراتژی را به کار می‌‌برد کاملاً می‌‌داند که بایستی از افزایش سهم کشور مهاجم از قدرت جهانی جلوگیری شود اما به دنبال کشور دیگری می‌‌گردد که توسط آن مهاجم تهدید می‌‌شود تا این وظیفه سنگین را به عهده وی قرار دهد (جعفری و دادپناه، 1395: 162).

   از دیدگاه مرشایمر، بحران اوکراین نشان می‌‌دهد که نظریه رئالیسم در قرن بیست و یک نیز برای تبیین رخدادهای بین‌‌المللی قابلیت و توانمندی‌‌های بسیاری نسبت به سایر نظریه‌‌ها دارد و بی‌توجهی به آن باعث غافل‌‌‌‌گیری نخبگان می‌‌شود (Mearshiemer, 2014: 2). 

   رقابت روسیه و آمریکا در بحران 2022 اوکراین را می‌‌توان در قالب نظریه رئالیسم تهاجمی تبیین کرد، روسیه تلاش می‌‌کند با توجه به گسترش ناتو به شرق اروپا موازنه قوا را در آنجا حفظ نماید و در طرف مقابل هم آمریکا با هدف بیشینه‌‌سازی قدرت خود تلاش دارد ناتو را به سمت شرق اروپا گسترش دهد که این مسئولیت را در حال حاضر به اوکراین احاله کرده و از آن کشور حمایت مالی و تسلیحاتی می‌‌نماید. 

1ـ ریشه‌‌های بحران اوکراین

از لحاظ راهبردی، اوکراین طی 4 قرن گذشته، نقش حایل اروپا و روسیه را ایفا کرده و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیز مرز اتحادیه اروپا با روسیه بوده است. پس از استقلال اوکراین، این کشور سنگرگاه روسیه در برابر ناتو و همچنین دیوار دفاعی شرقی روسیه با اروپا شد ( بهمن، 1394: 56).

    ناتو بلافاصله پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به بهانه‌‌های واهی اقدام به محاصره گام به گام و تدریجی روسیه از طریق ایجاد پایگاه‌‌های نظامی، سایت‌‌های موشکی و جذب اعضای جدید از میان کشورهای بلوک شرق، هم‌‌پیمانان قبلی مسکو در پیمان ورشو و جمهوری‌‌های شوروی سابق نموده است. لتونی، استونی و لیتوانی (جمهوری‌‌های بالتیک)، اولین جمهوری‌‌هایی بودند که به عضویت ناتو درآمدند و به دنبال آن پیشروی ناتو به سوی مرزهای فدراسیون روسیه همچنان ادامه یافت. رسانه‌‌های آمریکایی در مقالات خود مرتباً به خوانندگان تذکر می‌‌دادند که جمهوری‌‌های بالتیک زمانی مستقل بوده و در سال 1939 مورد هجوم اتحاد جماهیر شوروی قرار گرفته و منضم به آن شده و از آن زمان به بعد تحت اشغال بوده‌‌اند. در واقع تلاش می‌‌شد تا از این مسئله به عنوان موردی از توسعه‌‌طلبی شوروی بهره برداری به عمل آید. این در حالی است که سه کشور مذکور از سال 1721 میلادی تا وقوع انقلاب روسیه در اکتبر و در میانه جنگ جهانی دوم، بخشی از امپراطوری روسیه بوده‌‌اند (Blum, 12 May 2014:1-2).

از منظر روسیه گسترش ناتو به شرق، این کشور را در وضعیت آسیب‌‌پذیری قرار می‌‌دهد، چرا که گسترش ناتو و الحاق کشورهای اروپای شرقی و بالکان به آن، ساختار امنیتی روسیه را با مخاطره روبرو می‌‌سازد. از سوی دیگر آمریکا با توجه به برتری خود در زمینه‌‌های اقتصادی و نظامی، مایل است از فرصت تاریخی فروپاشی شوروی استفاده و از قدرت نظامی و اقتصادی در جهت تقویت جایگاه و هژمونی خود بهره‌‌برداری نماید. در این رابطه ناتو تنها نهادی است که قادر است به مداخلات آمریکا در اروپا و اروپای شرقی مشروعیت بخشد. آمریکا ناتو را به عنوان اتحادیه‌‌های عملیاتی و ابزاری سودمند و موثر برای اعمال سیاست‌‌های مورد نظر خویش قلمداد می‌‌کند و در این راستا از آن نهایت بهره برداری را به عمل می‌‌آورد. بدون شک هیچ چیزی به اندازه تلاش واشنگتن در استقرار نیروهای نظامی ناتو در جوار مرزهای روسیه و کاهش فاصله ناتو با پایگاه تاریخی دریای سیاه این کشور در کریمه، نمی‌‌تواند روسیه را به عکس‌‌العمل شدید و نهایتاً اعزام نظامیان به مرزهای خود با اوکراین و حتی داخل بخشی از خاک این کشور ترغیب نماید (زمانی، 1392: 902-901).

روسیه قبل از آغاز حملات خود به اوکراین با استقرار بیش از صد هزار نیرو در امتداد مرز خود با اوکراین، خواستار امتیازات امنیتی بزرگ از ناتو بود. روسیه مدعی بود که رهبران ایالات متحده به وعده‌‌های خود در اوایل دهه 1990 مبنی بر عدم گسترش عضویت ناتو به شرق عمل نکرده‌‌اند. در مقابل، رهبران ایالات متحده و ناتو بیان داشتند که چنین تعهداتی داده نشده است و از بحث در مورد محدودیت‌‌ها در مورد گسترش آینده ناتو امتناع می‌‌کردند. رهبران روسیه سال‌‌ها نسبت به گسترش ناتو به سمت شرق محتاط بودند. به ویژه زمانی که این اتحاد، درهای خود را به روی کشورهای سابق پیمان ورشو و جمهوری‌‌های شوروی سابق در اواخر دهه 1990 گشود. ترس آن‌‌ها در اواخر دهه 2000 افزایش یافت زیرا ائتلاف قصد خود را برای پذیرش گرجستان و اوکراین در نقطه‌‌ای نامشخص در آینده اعلام کرد (بیژن، 1400).

   روند نفوذ نظامی روسیه در اوکراین، از اوایل سال ۲۰۲۱ آغاز شده بود و علی‌رغم افزایش نیروها، مقامات روسیه از اواسط نوامبر ۲۰۲۱ تا ۲۰ فوریه ۲۰۲۲ مکرراً طرح روسیه برای حمله به اوکراین را رد می‌‌کردند. سرانجام در ۲۱ فوریه ۲۰۲۲ (2 اسفند 1400)، روسیه به‌طور رسمی جمهوری خلق دونتسک و جمهوری خلق لوهانسک، دو کشور خودخوانده در منطقه دونباس در شرق اوکراین را به‌رسمیت شناخت و نیروهای خود را به این مناطق اعزام کرد. روز بعد، شورای فدراسیون روسیه به ‌اتفاق آرا به پوتین مجوز استفاده از نیروی نظامی در خارج از مرزهای روسیه را صادر کرد و روز 24 فوریه ۲۰۲۲ روسیه تهاجم گسترده‌ای را به اوکراین آغاز کرد. این تهاجم بزرگ‌ترین حمله نظامی متعارف به خاک اروپا از زمان جنگ جهانی دوم است که آمریکا و غرب را در برابر روسیه قرار داد ( مشرق نیوز، 25/08/1401).

2ـ اهمیت اوکراین برای آمریکا

کشور اوکراین با توجه به موقعیت خاص ژئوپلیتیکی که دارد در سیاست خارجی آمریکا از جایگاه مهمی برخوردار است. ایالات متحده آمریکا با هدف برقراری هژمونی خود در صدد غربی‌سازی اوکراین و مقابله با نفوذ سنتی روسیه در این کشور است (نونژاد و کریمی، 1397: 147). اوکراین برای ایالات متحده آمریکا بیشتر به لحاظ سیاسی و در عرصه رقابت جهانی با سایر قدرت‌‌ها دارای اهمیت است. لذا آمریکا استراتژی تحت فشار قرار دادن روسیه در نزدیکی مرزهای آن را به عنوان راهی جهت محدود کردن توان نظامی- اقتصادی روس در پیش گرفته است. تلاش برای نفوذ در ساختارهای اقتصادی، سیاسی و نظامی جمهوری‌‌های عضو شوروی سابق چه در آسیای مرکزی و قفقاز و چه در اروپای شرقی، هدف بلند‌‌مدت و پرمناقشه راهبردی آمریکا علیه روسیه بوده است.

اهمیت ژئوپلیتیکی اوکراین به عنوان دومین کشور بزرگ اروپایی واقع در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه تا آن حد است که برژنیسکی از آن کشور به عنوان «قطار سیاست منطقه‌‌ای پس از گسترش» اتحادیه اروپا یاد می‌‌کند. برژنیسکی معتقد بود بدون اوکراین، روسیه دیگر یک امپراتوری اوراسیایی نیست؛ روسیه بدون اوکراین باز هم سعی خواهد کرد تا برای رسیدن به جایگاه امپراتوری تلاش کند؛ اما بیشتر یک امپراتور آسیایی خواهد شد و در تضاد و برخوردهای آسیای مرکزی درگیر خواهد شد (برژینسکی، 1385: 49). توجه به خطر روزافزون روسیه در کشورهای پیرامون و تشکیل شده از شوروی سابق، کشورهای غربی و آمریکا را ترغیب نمود تا از جداسازی این کشورها از روسیه استقبال  و حمایت نمایند که پیامد آن تشکیل اتحادیه گوام[8] در سال 1997 با شرکت گرجستان، اوکراین، جمهوری آذربایجان و مولداوی بود (کتاب سبز روسیه، 1388: 316).

 در یک تقسیم بندی کلی می‌‌توان منافع آمریکا در اوکراین را در سه سطح اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و سیاسی– امنیتی بررسی کرد.

الف) علائق اقتصادی- تجاری: اوکراین از زمان استقلال، یکی از دریافت‌‌کنندگان اصلی کمک‌‌های خارجی و نظامی ایالات متحده در اروپا و اوراسیا بوده است. در دهه 1990 (سال مالی 1992 تا سال مالی 2000)، دولت ایالات متحده تقریباً 2.6 میلیارد دلار به اوکراین (به طور متوسط 287 میلیون دلار در سال) کمک کرد. در دهه 2000 (سال مالی 2001 تا سال مالی 2009)، کل کمک به اوکراین تقریباً 1.8 میلیارد دلار (به طور متوسط 199 میلیون دلار در سال) بود. در پنج سال قبل از حمله روسیه به اوکراین در سال 2014 (سال مالی 2010 تا سال مالی 2014)، کمک‌‌های دوجانبه وزارت امور خارجه و آژانس توسعه بین‌‌المللی ایالات متحده (USAID) به طور متوسط حدود 105 میلیون دلار در سال بود (welt, 2021: 32). دولت اوباما در سال 2014 حدود 95.271 میلیون دلار از کنگره برای کمک به اوکراین تقاضا کرد. از این مقدار 53.937 میلیون دلار برای حساب صندوق حمایت اقتصادی، 4.2 میلیون دلار برای تامین مخارج نظامی، 28.704 میلیون دلار برای برنامه-های بهداشت جهانی وزارت خارجه، 1.9 میلیون دلار برای بودجه برنامه‌‌های آموزشی نظامی بین‌‌الملل، 4.1 میلیون دلار برای برنامه‌‌های اجرای قانون و کنترل بین‌‌المللی مواد مخدر و 2.41 میلیون دلار نیز برای برنامه‌‌های منع گسترش، مبارزه با تروریسم و سایر برنامه‌‌ها اختصاص داشت (Woehrel, 2014:12).  بنابراین تضعیف وابستگی اوکراین به روسیه از راه کمک‌‌های اقتصادی و تسهیلات تجاری، تسلط و کنترل بر مسیر انتقال انرژی به اروپا، بهبود فرصت‌‌های تجاری برای شرکت‌‌ها و کمپانی‌‌های آمریکا، حمایت از برنامه‌‌های عمرانی که زمینه حضور غرب و آمریکا را در این منطقه بیشتر کند، به دست آوردن سهمی از بازار مصرف این کشور و تلاش برای هم‌‌گرایی اقتصادی با غرب از دلایل اصلی اقتصادی توجه آمریکا به کشور اوکراین می‌‌باشد(نقدی‌نژاد و سوری، 1387: 167؛ دانش‌‌نیا و مارایی، ، 1395: 137).

ب) علائق اجتماعی-فرهنگی: تلاش برای نزدیک کردن این کشور به فرهنگ غربی از راه گسترش همکاری‌‌های اجتماعی- فرهنگی و آموزشی، تلاش برای ترویج ارزش‌‌های غربی و پیاده کردن مدل‌‌های حکومت غربی (شاهد این مدعا تلاش‌‌های آمریکا در کمک به انقلاب‌‌های رنگی، نارنجی و آبی در این کشور است)، تلاش برای ارتباط با نخبگان جدید این کشور و تقویت آنان در مقابل نخبگان قدیمی که بیشتر متاثر از تربیت اتحاد شوروی هستند و به روسیه گرایش بیشتر نشان می‌‌دهند، تلاش برای تقویت حضور فرهنگی از راه گسترش فعالیت‌‌ سازمان‌‌های غیر دولتی ( نقدی نژاد و سوری، 1387: 168؛ دانش‌‌نیا و مارایی، 1395: 138).

ج) علائق سیاسی- امنیتی: تضعیف روسیه از راه تقویت استقلال کشورهای پسا شوروی به‌ویژه اوکراین، تأمین امنیت این کشور به‌عنوان مهم‌‌ترین مکان انتقال انرژی به اروپا، حضور نظامی و افزایش همکاری‌‌های نظامی در چارچوب طرح‌‌هایی چون طرح مشارکت برای صلح و شکل دادن به ترتیبات امنیتی منطقه و گسترش ناتو به شرق، تلاش برای هضم بیشتر این کشور در ساختارهای غربی و آمریکایی همچون یورو- آتلانتیک و ناتو، ادامه حمایت های اقتصادی، سیاسی و نظامی خود از کشورهای طرفدار غرب، حمایت سیاسی و مالی از نهادها و سازمان‌‌های غیردولتی حامی هدف‌‌های آمریکا (نقدی نژاد و سوری، 1387: 169؛ دانش‌‌نیا و مارایی، 1395: 138).

3ـ اهمیت اوکراین برای اتحادیه اروپا

اروپا مهم‌ترین کشور اروپای شرقی در ابعاد جغرافیای سیاسی و اقتصادی برای اتحادیه اروپاست. اهمیت ژئوپلیتیکی این کشور، به‌عنوان دومین کشور بزرگ اروپایی واقع در سواحل شرقی و غربی دریای سیاه تا بدان جاست که برژینسکی از آن کشور به عنوان «قطار سیاست منطقه‌ای پس از گسترش اتحادیه اروپا» یاد می‌کند. اوکراین از جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک ممتاز و انحصاری در اروپای شرقی برخوردار است (عبداللهی و باقری، 1397: 9؛ رستمی و زینلی بادی،1400: 139).

 «اوکراین در دهه اول استقلال به عنوان یکی از جمهوری‌های شوروی سابق مورد توجه اتحادیه اروپا نبود. با گسترش اتحادیه در شرق اروپا که از سال ۲۰۰۴ آغاز شد، اوکراین مورد توجه اروپا قرار گرفت. در حال حاضر، اتحادیه اروپا بزرگترین شریک تجاری اوکراین است که بیش از ۴۰ درصد تجارت خارجی این کشور را به خود اختصاص داده است. اوکراین همچنین هجدهمین مقصد صادراتی اتحادیه اروپا و نوزدهمین مبدأ واردات کالا به این اتحادیه است که حدود ۱.۱ درصد از کل تجارت اتحادیه اروپا را به خود اختصاص داده است. صادرات اتحادیه اروپا به اوکراین از ۱۳.۷ میلیارد یورو در سال ۲۰۱۵ به بیش از ۲۴ میلیارد یورو در سال ۲۰۱۹ رسید و در مقابل، صادرات اوکراین به اتحادیه اروپا هم در همین مدت از ۱۲.۵ میلیارد یورو به بیش از ۱۹ میلیارد یورو افزایش یافت. بنابراین، اتحادیه اروپا پتانسیل بیشتری برای توسعه روابط اقتصادی و تجاری با اوکراین متصور است. چرا که اوکراین افزون بر در اختیار داشتن بازاری با ۴۳ میلیون مصرف کننده، ۷۰ درصد از زمین‌های قابل کشت آن از حاصلخیزترین خاک اروپا است» (یورو نیوز، 2022).

مهم‌ترین اهمیت اوکراین برای اروپا، نقش ترانزیتی آن کشور در زمینه انرژی است. اروپا برای حدود 40 درصد از گاز و 25 درصد از واردات نفت خود به روسیه وابسته است  که اوکراین نقش مهمی در ترانزیت آن دارد و هرگونه اختلال می‌‌تواند بحران انرژی را در اروپا موجب شود(Gordon, 2022).

4ـ اهداف آمریکا در جنگ اوکراین

قبل از شروع جنگ، روسیه بارها از غرب خواسته بود در صورت مصمم بودن به کاهش تنش‌ها، به درخواست‌های امنیتی مسکو توجه کند. روسیه بارها اعلام کرده بود استقرار سیستم‌های دفاع موشکی و نظامی ناتو در کشورهایی همچون اوکراین خطرناک است و به همین دلیل ناتو باید نسبت به سیاست‌‌های توسعه‌‌طلبانه خود نزدیک مرزهای روسیه تجدیدنظر کند. بی‌توجهی آمریکا به خواسته‌‌های امنیتی روسیه و تأکید مداوم آمریکا بر حمله نظامی روسیه به اوکراین در رسانه‌‌ها، قبل از شروع این رخداد به جای اتخاذ تصمیمی برای جلوگیری از آن،  نشان داد که آمریکا اهدافی در این جنگ داشته که در ادامه به آن‌ها اشاره می‌‌گردد.

4ـ1ـ حفظ تعادل ژئوپلیتیک در اروپا

با فروپاشی اتحاد شوروی، آمریکا به هژمون جهانی بدون رقیب تبدیل شد. در این راستا، آمریکا تلاش کرده است تا نفوذ و تسلط خود بر تمام مناطق جهان را حفظ کند و به ویژه از پیدایش هژمون‌‌های منطقه‌‌ای مستقل و مخالف با اهداف و منافع خود جلوگیری نماید (Bill, 2001: 89-92). ایالات متحده با کشورهایی که دارای اهداف ایدئولوژیک بوده و به مقابله با سرمایه‌‌داری بین‌المللی می‌‌پردازند مقابله کرده و در سال‌‌های گذشته به سبب دخالت‌‌های خود در این مورد حتی درگیر جنگ‌‌های مختلفی شده است. موضوع دیگری که ایالات‌متحده نسبت به آن حساس بوده، شکل‌گیری هژمون‌‌های منطقه‌‌ای مستقل و یا مخالف آمریکا است. این موضع‌‌گیری در مورد مناطق غنی و راهبردی به روشنی دنبال شده و از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است. در این راستا آمریکا تلاش کرده است با استفاده از اتحادهای منطقه‌‌ای و همراهی با کشورهای دوست در منطقه، تحریم‌های اقتصادی، اعلامیه‌‌های رسمی عمومی، تهدید نظامی، ژست‌‌ها و فشارهای سیاسی بر این نوع حکومت‌‌ها فشار آورده تا از مواضع ضدآمریکایی خود دست بردارند و یا در موضعی تدافعی در مقابل این کشور قرار گیرند (Snyder, 1999: 266-267).

 در سال 1994، زبیگنیو برژینسکی، مشاور سابق امنیت ملی، تعامل ایالات متحده با اوکراین تازه استقلال یافته را با این استدلال توجیه کرد که یک اوکراین قدرتمند نه تنها به نفع اوکراینی‌‌ها خواهد بود، بلکه به جلوگیری از ظهور امپراتوری جدید روسیه کمک می‌‌کند و امنیت منطقه‌‌ای و جهانی را تقویت می‌‌نماید. برژینسکی گفت: «نمی‌‌توان به اندازه کافی تاکید کرد که بدون اوکراین، روسیه امپراتوری نیست، اما با تحت انقیاد و سپس تابعیت اوکراین، روسیه به طور خودکار به یک امپراتوری تبدیل می‌‌شود» (Brzezinski, 1994: 80).

آمریکا برای حفظ نظم موجود، مهار رقبای قدرتمند و قدرت‌های نو‌ظهور و همچنین بازدارندگی در مقابل آنان، سعی دارد استراتژی تعادل و توازن ژئوپلتیک را پیاده سازی کند. بر این اساس ایالات متحده تلاش می‌کند اولاً از اتحاد کشورهای قدرتمند جلوگیری نماید و ثانیاً آنان را به رقابت با یکدیگر وادار سازد. در این ارتباط کسینجر استراتژیست مشهور آمریکایی در توصیه‌ای راهبردی به مقامات کاخ سفید گفته بود «برای حفظ تعادل ژئوپلتیک» در اروپا، روسیه نباید بیش از حد معینی به اروپا نزدیک‌تر گردد. جنگ اوکراین به عنوان بخش مهمی از پازل راهبردی آمریکا برای استراتژی تعادل و توازن ژئوپلتیک، از یک سو روسیه را از اروپا دور می‌سازد و کشورهای حوزه یورو را با ادراک «روسیه‌‌هراسی» در جرگه متحدان واشنگتن حفظ می‌کند. از دیگر سو پیاده‌سازی این استراتژی اروپا را در دو حوزه امنیت و انرژی بیش از پیش به ایالات متحده وابسته می‌سازد (سراج، 1400).

هدف واشنگتن «تضعیف» همه رقبای بالقوه خود است. این تاکتیک برای ژاپن اعمال شده و برای آن کارساز بوده است. ایالات متحده این استراتژی را برای سایر کشورهای بزرگی که مایل به رقصیدن با آهنگ ایالات‌متحده نیستند، ادامه خواهد داد (Global times, 2022).

با تداوم جنگ اوکراین و پیامدهای آن از قبیل ایجاد بحران انرژی در کشورهای اروپایی و بروز ناآرامی‌ها و آشوب‌های اجتماعی در شهرها، مقامات و سران اروپا لحن و بیان دیپلماتیک را کنار گذاشته و آشکارا واشنگتن را متهم می‌کنند که از تداوم جنگ در اوکراین سود می‌برد و ضررهای آن بر کشورهای اروپایی تحمیل می‌شود؛ اعتراض و احساس شکستِ سران اروپا در جنگ اوکراین، ناآگاهانه موضوع و معضل بنیادی‌تری را عیان می‌کند؛ وابستگی ساختاری و حکمرانی به آمریکا (معصومی، 1401). امانوئل ماکرون، رئیس‌جمهور فرانسه در اعتراض به همین شرایط گفته که قیمت‌هایی که آمریکا بر گاز فروشی به اروپا اعمال می‌کند، «غیردوستانه» است. وی در مصاحبه با شبکه سی بی اس در ادامه انتقادهای خود از آمریکا، به موضوع قطع صادرات گاز روسیه به کشورهای اروپایی و سودجویی این کشور از این وضعیت پرداخت و گفت: «اروپا اکنون گاز بیشتری از آمریکا خریداری می‌‌کند ولی به قیمتی ۶ برابر مصرف کنندگان آمریکایی؛ آن هم در زمانی که تورم و بیکاری در فرانسه حدود ۷ درصد است. مکرون تاکید کرد که آمریکا و فرانسه در جنگ اوکراین در یک اردو قرار دارند و برای ارزش های مشترک درگیر آن شده‌اند در صورتی که هزینه این جنگ در اروپا و آمریکا برابر نیست» (CBC NEWS, 2022).

4ـ2ـ تضعیف روسیه

یکی از اهداف آمریکا از جنگ اوکراین تضعیف روسیه است. «الگوی رفتاری روسیه در منطقه پیرامونی خویش که همواره آن را حیاط خلوت خود قلمداد کرده است، حکایت از این واقعیت تاریخی دارد که روسیه با رهبری پوتین برای غلبه بر بحران هویتی که همواره پس از جنگ سرد با آن مواجه بوده- یعنی نزاع بین هویت شرقی یا غربی- و به منظور احیای امپراتوری روسی، با کمک درآمدهای نفت و گاز، در پی بیشینه‌‌سازی قدرت خود و تثبیت جایگاه روسیه در عرصه بین‌‌المللی به عنوان یک قدرت بزرگ و در عرصه منطقه‌‌ای به عنوان یک هژمون منطقه‌‌ای است. موضوعی که در متون و دکترین جدید روسیه و در متون و اظهارات رسمی مقامات دولتی و نظریه پردازان روسی و به ویژه پوتین و لاووف به عنوان وزیر امور خارجه بارها به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است.» (کریمی‌‌فرد و روحی دهینه، 1393: 553). آمریکا سال‌‌هاست که نگران حضور قوی روسیه در صحنه اقتصادی و سیاسی منطقه پیرامونی است و تلاش برای تضعیف آن کشور در دستور کار آمریکاست.

بورگر با اشاره به اظهارات اخیر مقامات آمریکا مبنی بر تمرکز بر تضعیف روسیه، در تحلیلی در روزنامه گاردین نوشته است: «اظهارات لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا مبنی بر اینکه واشنگتن می‌خواهد روسیه از نظر نظامی ضعیف شده و به این زودی‌ها تجدید قوا نکند، نشان‌دهنده تغییر هدف اصلی آمریکا در حمایت از اوکراین است». این روزنامه در تحلیل خود اشاره می‌‌کند؛ پس از بازدید غیرمنتظره لوید آستین، وزیر دفاع آمریکا، از اوکراین، در یک کنفرانس مطبوعاتی در لهستان از او سؤال شد که آیا اکنون اهداف ایالات‌متحده را متفاوت از اهدافی که بلافاصله پس از تهاجم روسیه تعیین شده بود، تعریف می‌‌کند؟ آستین در پاسخ، به کمک به اوکراین برای حفظ حاکمیت و دفاع از خاک اشاره و سپس به هدف دوم که می‌‌تواند هدف اصلی آمریکا باشد اشاره کرد: «ما می‌خواهیم روسیه را در حدی ضعیف ببینیم که نتواند کارهایی را انجام دهد که در حمله به اوکراین انجام داده است». این بدان معناست که روسیه نباید «توانایی بازتولید سریع» نیروها و تجهیزاتی را که در اوکراین از دست داده بودند، داشته باشد» (Borger, 2022). البته تضعیف روسیه به این صورتی که مقامات آمریکا به آن تاکید می‌‌کنند، می‌‌تواند در تکمیل هدف قبلی آمریکا مبنی بر حفظ تعادل ژئوپلیتیک در اروپا نیز تأثیرگذار باشد.

حمله روسیه به اوکراین این فرصت را به آمریکا داد تا با استفاده از ابزار تحریم، نسبت به تضعیف اقتصاد روسیه اقدام کند. آمریکا به منظور دستیابی به اهدافی خاص در سیاست خارجی، به طور فزاینده‌‌ای از سیاست تحریم اقتصادی استفاده کرده است. آمریکا تحریم‌‌های اقتصادی را به طور یک‌‌جانبه یا از طریق نفوذ در شورای امنیت سازمان ملل بر کشورهایی که با اهداف و امیال او چالش دارند، تحمیل می‌‌کند (Huntington,1999: 35-49).

با آغاز حمله روسیه به اوکراین، آمریکا و غرب با هدف تضعیف روسیه، تحریم‌های زیادی از جمله تحریم‌هایی در زمینه امور مالی، انرژی و حمل‌ونقل و همچنین محدودیت‌های تجاری و فردی را اعمال کردند تا روسیه بهای اقتصادی سنگینی را بپردازد. بهانه این تحریم‌‌ها جنگ با اوکراین بود. در واقع موضع کشورهای غرب از نظر تحریم‌‌ها شکل مقاومت چندبعدی[9] گرفت که روس‌‌ها انتظار چنین پاسخی را نداشتند (Hossain& Rubel, 2022).

از زمان حمله روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲، بیش از ۱۱۰۰۰ محدودیت تحریمی جدید برای افراد، شرکت‌ها، محصولات و فناوری‌های روسی اعمال شده است. ایالات متحده به تنهایی حدود ۲۶۰۰ نفر روسی، بلاروسی و اوکراینی را به دلیل مشارکت یا حمایت از جنگ تحریم کرده است. کنترل صادرات توسط متحدان غربی یکی از موفقیت‌های رژیم تحریم‌ها بوده است. عدم صادرات فناوری حساس تولید شده توسط غرب به روسیه عمدتاً بخش‌های دفاعی، هوانوردی و دریایی روسیه را هدف قرار داده است و منجر به کاهش چشمگیر برخی از این صنایع شده است. ساخت هواپیما در سال ۲۰۲۲ حدود ۲۵ درصد کاهش یافت و به پایین ترین سطح از سال ۲۰۰۸ رسید. در نتیجه خروج خودروسازان بزرگ خارجی پس از اعمال تحریم‌ها و کنترل صادرات، تولید خودروهای سواری روسیه در سه ماهه سوم سال ۲۰۲۲ حدود ۵۰ درصد کاهش یافت. صنعت داروسازی نیز به طور قابل توجهی تحت تاثیر تحریم‌ها قرار گرفته است و نزدیک به ۸۰ درصد از تولیدات داخلی به مواد اولیه وارداتی وابسته است. در طول سال ۲۰۲۲، روسیه به طور مداوم با کمبود انواع مختلف تجهیزات پزشکی، از جمله برخی داروهای مهم و حیاتی مواجه بو ( نوری، 1402).

   پس از اعمال تحریم نفتی و سقف قیمتی، قیمت نفت خام اورال کاهش بیشتری را آغاز کرد و روبل (که ارتباط تنگاتنگی با نفت روسیه دارد) نیز شروع به تضعیف کرد. در ماه دسامبر، ارزش نفت خام اورال تقریباً ۳۰ درصد کاهش یافت، زیرا تخفیف قیمت آن در مقایسه با نفت خام برنت به تقریباً ۴۰ درصد افزایش یافت. ماه اول تحریم و سقف قیمت نفت برای مسکو حدود ۱۶۰ میلیون یورو (۱۷۲ میلیون دلار) در روز هزینه داشت یا حدود ۱۷ درصد کاهش در درآمد روسیه از صادرات سوخت فسیلی. این امر درآمدهای انرژی کشور را به پایین ترین سطح از آگوست ۲۰۲۰ رساند. به دنبال آن کاهش سریع درآمدهای مالیاتی نفت و گاز در اوایل سال ۲۰۲۳ رخ داد که منجر به بزرگترین کسری بودجه از زمان بحران سال ۱۹۹۸ شد ( نوری، 1402).

 در واقع طولانی شدن این جنگ با توجه به هدف‌‌گذاری برخی از کشورهای غربی از جمله آمریکا و انگلیس این امیدواری را در بین آن‌ها تقویت می‌کند که آن‌‌ها به هدف خود یعنی تضعیف روسیه دسترسی بیشتر و زودتری خواهند داشت و در واقع خواست و هدف غرب برای اینکه روسیه جایگاه خود را در عرصه بین‌‌‌‌المللی از دست بدهد، محقق می‌شود.

   گلوبال تایمز در 30 آوریل 2022 در تحلیلی نوشت؛ «با گفتن اینکه آمریکا می‌خواهد روسیه را ضعیف ببیند، نیت واقعی آمریکا آشکار شد. این هرگز یک درگیری فقط بین اوکراین و روسیه نبود، بلکه یک جنگ نیابتی بین واشنگتن و مسکو است. گرچه سخن گفتن از جنگ نیابتی اغراق‌آمیز می‌‌باشد اما این سخن نشان‌‌دهنده موضع و تلاش آمریکا برای تضعیف روسیه است. در این تحلیل به نقل از بلومبرگ اشاره می شود که بایدن با فریب ویزا به دنبال ربودن دانشمندان برجسته پوتین است. اما آیا کار خواهد کرد؟ بر اساس این گزارش، در میان آخرین درخواست تکمیلی کاخ سفید از کنگره آمریکا، پیشنهادی برای کنار گذاشتن این قانون وجود دارد که متخصصان روسی متقاضی ویزای مبتنی بر اشتغال باید کارفرمای فعلی داشته باشند. هدف این است که «استعدادهای روسی با تجربه در زمینه نیمه هادی‌‌ها، فناوری فضایی، امنیت سایبری، ساخت پیشرفته، محاسبات پیشرفته، مهندسی هسته‌‌ای، هوش مصنوعی، فناوری‌‌های رانش موشک و سایر زمینه‌‌های علمی تخصصی به ایالات‌متحده بروند» بلومبرگ به نقل از سخنگوی شورای امنیت ملی گزارش می‌‌دهد که این تلاش برای تضعیف منابع فناوری پیشرفته و پایه نوآوری روسیه است. در این تحلیل اشاره می‌‌شود که ایالات‌متحده ابزار دیگری را برای تضعیف روسیه انتخاب کرده است، روند فرار مغزها در روسیه موجب خواهد شد آن کشور بدون دانشمندان و مهندسان درجه یک و همچنین پایگاه نوآوری با فناوری پیشرفته، به احتمال زیاد ستون اصلی خود را در توسعه اقتصادی و نظامی از دست بدهد. شن یی، استاد دانشگاه فودان، در این زمینه معتقد است؛ ایالات‌متحده می‌‌تواند ظرفیت توسعه روسیه را از درون به پایان برساند، درست مانند جنگ بر سر استعداد بین ایالات‌متحده و اتحاد جماهیر شوروی سابق در طول جنگ سرد» (Global times, 2022).  

آمریکا برای حفظ هژمونی خود و تضعیف قدرت نظامی روسیه در اوکراین، توجه خاصی به ناتو دارد. با فروپاشی شوروی و انحلال ورشو آمریکا به تجدید ساختار ناتو به عنوان بخشی از راهبرد هژمونی‌‌طلبی خود در راستای گسترش فرهنگ آمریکایی توجه نشان داد. در این راستا کارکردهای جدید و اهداف متنوعی مانند تغییر در مأموریت‌‌ها و ایجاد وسعت سرزمینی را تعریف نمود. چون آمریکا می‌‌خواهد قسمتی از ماموریت تضعیف روسیه را به اروپا واگذار نماید چه بهتر که از ظرفیت اروپاییان در ناتو بهره ببرد. در واقع ناتو ابزار مدیریت نظامی آمریکا در اروپا بوده است. حمله به اوکراین ترسی سهمگین بر اروپا مستولی نمود. آنان ترغیب شدند تا طرحی نو دراندازند که همانا نیروی نظامی و تقویت بنیه نظامی اروپا به دو صورت مستقل یا هماهنگ با ناتو بود و این همان چیزی بود که مورد پسند آمریکا قرار گرفت. پوست‌‌اندازی ناتو منجر به همبستگی این اتحاد نظامی گردید. افزایش نیروهای دفاعی ناتو در شرق، ارسال تجهیزات نظامی به کشورهای شرق اروپا، موضوع عضویت اعضای جدید فنلاند و سوئد در ناتو اقدامات جدید ناتو بود. دبیر کل ناتو با اشاره به افزایش تعداد نیروهای واکنش سریع این پیمان از 40 هزار به 300 هزار نفر در آینده اعلام نمود که ناتو به بزرگ‌ترین سازماندهی مجدد خود از زمان جنگ سرد رسیده است. مداخله و حمایت تسلیحاتی ناتو از اوکراین است که اوج‌‌گیری جنگ را بالا برده و آن را طولانی نموده است (Bayer, 2022).

اگرچه آمار دقیقی از تلفات در جنگ اوکراین ارائه نشده است، اما نیویورک تایمز به قلم کوپر و همکاران وی اشاره می‌کند که مقامات آمریکایی تعداد کل نیروهای اوکراینی و روسیه که از زمان آغاز جنگ در اوکراین در 18 ماه پیش کشته یا زخمی شده‌اند را  به 500000 نفر اعلام کرده اند. به گفته مقامات، تلفات نظامی روسیه به 300000 نفر می رسد. این تعداد شامل 120000 کشته و 170000 تا 180000 سرباز مجروح است. و میزان تلفات نزدیک اکراین 70000 کشته و 100000 تا 120000 مجروح بوده است (Cooper et al, 2023)، در کنار تلفات انسانی، انهدام تجهیزات نظامی روسیه در جنگ اوکراین بر توان نظامی روسیه تأثیر جدی خواهد گذاشت و این همان خواسته آمریکا از ادامه جنگ است تا با فرسایشی و ادامه دار بودن جنگ، توان نظامی روسیه تضعیف شود.

4ـ3ـ تأمین منافع اقتصادی مجتمع‌‌های نظامی- صنعتی

سی رایت میلز[10] از نخستین کسانی بود که در کتاب «برگزیدگان قدرتمند» که در سال 1956 انتشار یافت از نقش این مجتمع‌‌ها در جامعه و نظام سیاسی آمریکا سخن گفت. وی با بررسی دقیق رابطه سازمان‌‌های اجرایی با صاحبان صنایع بزرگ و تحلیل اثرات این رابطه تنگاتنگ بر فرایند نظامی شدن اقتصاد و جامعه آمریکا به این نتیجه رسید که جبهه‌‌گیری مشترک برگزیدگان قدرتمند دستگاه نظامی و اقتصادی، نظام سیاسی آمریکا را شدیداً تهدید به نابودی می‌‌کند. میلز معتقد بود توسعه‌‌ای که منجر به تشدید نظامی شدن اقتصاد سرمایه‌‌داری آمریکا شده، از طریق پیوند منافع برگزیدگان قدرتمند بخش‌‌های صنایع و اقتصاد با بخش نظامی به وجود آمده است (مدرس و همکاران، 1395: 189). بنابراین به نظر میلز «تشدید روابط خصوصی بین نظامیان و گروه‌‌های قدرتمند و ذی‌‌نفوذ اقتصادی تنها به معنی تسریع و آسان ساختن زمینه عقد قراردادهای یک‌‌طرفه و سوداندوزی بیشتر نیست، بلکه این روابط، مشخصات ساختارهای جامعه سرمایه‌‌داری آمریکا را نیز به نمایش می‌‌گذارد» وی اضافه می‌‌کند «در پس افزایش روزافزون بودجه ایالات‌متحده آمریکا و تغییراتی که تحت تأثیر این عامل در رهبری سیاسی- اقتصادی این کشور صورت می‌‌گیرد، تحولی بنیادین در نظام سرمایه‌‌داری معاصر آمریکا به سوی یک اقتصاد مستمر جنگی نهفته است» (Mills, 1954: 238).

هارتونگ[11] در گزارشی در اندیشکده کوئینسی در خصوص منافع مجتمع نظامی و صنعتی آمریکا در جنگ اوکراین می‌‌نویسد؛ «تحولات اخیر در چهارچوب «جنگ اوکراین»، جدای از اینکه رنج و آسیب‌‌های فراوانی را برای مردم و افراد غیرنظامی ایجاد کرده، موجب افزایش قابل توجه هزینه‌کردهای نظامی آمریکا و اتحادیه اروپا نیز شده است. اگرچه جنگ اوکراین به زعم بسیاری یک تراژدی قابل توجه در عرصه روابط ‌بین‌الملل است با این حال، یک گروه هستند که نه تنها از این جنگ منفعت زیادی می‌‌برند بلکه حتی خواهان تداوم یافتن آن نیز هستند. این گروه همان «پیمانکاران و شرکت‌‌های تسلیحاتی ایالات متحده آمریکا» هستند. حتی پیش از اینکه جنگ اوکراین آغاز شود، بسیاری از شرکت‌‌های تسلیحاتی بزرگ آمریکا، مباحث گسترده‌‌ای را با محوریت این مسأله به راه انداخته بودند که تا چه اندازه اوج‌‌گیری تنش‌‌ها در قاره اروپا می‌‌توانند تضمین‌کننده تامین منافع اقتصادی آن‌‌ها باشند. در این راستا، گرگ هیز، رئیس شرکت آمریکایی ریتان تکنالوجیز[12] تأکید داشت که چشم‌‌انداز وقوع درگیری و منازعات در شرق اروپا و دیگر مناطق جهان می‌‌تواند آورده اقتصادی بسیار خوبی برای این شرکت داشته باشد. وی همچنین در این رابطه می‌‌گوید: «ما فرصت‌‌هایی را جهت فروش بین‌المللی تسلیحات تولیدی خود پیش چشم‌‌هایمان می‌بینیم... تنش‌‌ها در شرق اوکراین، تنش‌‌ها در دریای چین جنوبی، و دیگر تنش‌‌های مشابه، همه و همه موجب می‌‌شوند تا بودجه‌‌های نظامی در جهان بالا روند. از این منظر، من کاملاً انتظار دارم که حدی از مزایا و منافع این قضیه نصیب شرکت ما نیز شود» (Hartung, 2022).

از سال 2014 (اسفند 1392) که شبه جزیره کریمه از خاک اوکراین جدا و به روسیه ملحق شده، دولت آمریکا در راستای منافع شرکت‌‌های تسلیحاتی آمریکایی گام برداشته است. از سویی، از زمان آغاز جنگ اوکراین تاکنون نیز دولت بایدن مبلغی بالغ بر 5 میلیارد دلار را در قالب کمک‌‌های امنیتی به دولت اوکراین اعطا کرده که  بیش از  3.2 میلیارد دلار آن در قالب کمک‌‌های نظامی به دولت اوکراین اعطا شده که در این رابطه نیز برنده اصلی، شرکت‌‌های تسلیحاتی و مجتمع‌‌های نظامی- صنعتی آمریکایی بوده‌‌اند (Hartung, 2022). قابل ذکراست که کمک‌‌های نظامی به اوکراین فقط منحصر به آمریکا نبوده است و سایر کشورهای غربی نیز در این زمینه پیشگام بوده‌‌اند، اما میزان این کمک‌‌ها اختلاف فاحشی دارند. به  طوری که از بهمن 1400 تا مرداد 1401 آمریکا با اختصاص 25 میلیارد دلار کمک نظامی به اوکراین در رتبه نخست قرار داشت و پس از آن کشورهای بریتانیا، لهستان، آلمان، کانادا، چک، لیتوانی، استرالیا، استونی و فرانسه بوده‌‌اند (Bochholz, 2022). به طور کلی واشنگتن از زمان آغاز جنگ میان روسیه و اوکراین، حدود ۶۸ میلیارد دلار به کی‌‌یف کمک مالی اختصاص داده است. کمک‌های مالی آمریکا به اوکراین به اشکال مختلف ارائه می‌شود. بخشی از این بودجه صرف کمک‌های نظامی مانند ارائه تسلیحات و تجهیزات نظامی، آموزش پرسنل نظامی اوکراین و به اشتراک گذاری اطلاعات می‌شود. بخش دیگر این بودجه، مستقیماً در اختیار دولت کی‌‌یف قرار می‌گیرد تا بتواند فعالیت و خدمات خود را در میان بحران اقتصادی اوکراین حفظ کند و بخشی از این کمک‌ها نیز به عملیات‌های دولت آمریکا مربوط به بحران اوکراین اختصاص می‌یابد و ظاهراً مقداری بودجه نیز صرف مسائل بشردوستانه می‌شود (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، 14/10/1401). «فعالیت اقتصادی مجتمع‌‌های نظامی- صنعتی در جامعه آمریکا به دو طریق انجام می‌‌شود. از یک سو این مجتمع‌‌ها به عنوان محرک اقتصاد آمریکا عمل می‌‌کنند و زمانی که اقتصاد دچار رکود می‌‌شود، دولت سعی می‌‌کند با حمایت از مجتمع‌‌ها به افزایش فروش آن‌‌ها کمک کند که این کار باعث اشتغال‌‌زایی و کسب سرمایه می‌‌شود. از سوی دیگر، هدف اصلی مجتمع‌‌های نظامی– صنعتی کسب سود اقتصادی و افزایش میزان فروش وکسب درآمد است. به همین خاطر سعی می‌‌کنند با انعقاد قراردادهای بزرگ و متعدد با پنتاگون، شرایط کسب سود را مهیا کنند. در جامعه آمریکا 85 هزار مجتمع نظامی- صنعتی وجود دارد که باعث اشتغال‌‌زایی گسترده شده‌‌اند. بررسی‌‌ها نشان می‌‌دهد که فقط در 25 مجتمع بزرگ نظامی– صنعتی در آمریکا بیش از دو میلیون نفر به صورت مستقیم مشغول به کار هستند» (یزدان پناه، 1392؛ مدرس و همکاران، 1396: 193).

تولسی گابارد عضو سابق مجلس نمایندگان آمریکا و از نامزدهای حزب دموکرات در مرحله مقدماتی انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ معتقد است؛ صنایع نظامی و اسلحه‌‌سازی، کنترل دولت بایدن را در اختیار دارند. جنگ‌‌طلبان از هر دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه در آتش این بحران می‌‌دمند؛ چرا که به این ترتیب، صنایع تسلیحاتی می‌توانند به مراتب بیشتر از آنچه در جریان مبارزه (ادعایی) با القاعده عایدشان شد، از جنگ روسیه و اوکراین عایدی داشته باشند و هزینه همه این‌‌ها را مردم اوکراین با (آوارگی) و مردم روسیه (با تحریم) می‌پردازند (Gabbard, 2022).

پس از آغاز اقدام نظامی روسیه در اوکراین و ارسال تسلیحات آمریکایی و اروپایی به کی‌‌یف، تقاضا برای عرضه و تولید تسلیحات نیز بیشتر شده است. حتی پنتاگون برای سرعت بخشیدن به روند تایید فروش و انتقال اقلام تسلیحاتی تولید شده از سوی شرکت‌های آمریکایی طرف قرارداد با وزارت دفاع این کشور، تیمی ویژه را برای پاسخگویی به درخواست‌ها ایجاد کرده است. همین عامل مهم است که در تابستان امسال مدیر عامل شرکت لاکهید مارتین[13] که بزرگ‌ترین پیمانکار صنایع جنگ‌افزاری جهان به‌شمار می‌آید، از برنامه دو برابر شدن تولید موشک‌های ضد تانک جاولین خبرداد (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، 1401) از زمان جنگ اوکراین، سهام شرکت‌های آمریکایی افزایش چشمگیری داشت. ارزش سهام لاکهید مارتین به عنوان شرکت‌ آمریکایی سازنده جنگ افزار، به 23 درصد رسید. این در حالی است که رشد تولید شرکت نورثروپ گرامن[14] هم که سومین شرکت صنایع دفاعی جهان و مستقر در آمریکاست، از زمان آغاز جنگ اوکراین به 26 درصد رسید. میزان رشد سهام آیروویرونمنت[15]، 86 درصد رشد داشت (Mishra, 2022) و انتظار می‌‌رود با فرسایشی شدن جنگ، این سودها افزایش بیشتری یابد.

آمریکا و متحدان، جنگ اوکراین را فرصت مناسبی می‌‌دانند تا با تحمیل هزینه‌‌هایی سخت بر روسیه، منابع این کشور مصرف گردد و روسیه جایگاه بین‌‌المللی خود را که با افزایش فروش منابع انرژی کسب نموده بود از دست بدهد. به عبارت دیگر، آن‌‌ها تلاش می‌‌کنند تا با گل‌‌آلود نمودن آب این جنگ، خیال خود را از جانب تهدیدات احتمالی روسیه آسوده کنند. استراتژی آمریکا و اروپا مدیریت یک جنگ طولانی مدت است و سیاست آن‌‌ها سیاست مقابله است نه پایان دادن به جنگ. بر اساس این استراتژی، در حالی که آمریکا و اروپا از دخالت مستقیم نظامی پرهیز می‌‌کنند، به ارائه تسلیحات مورد نیاز اوکراین (همراه با اطلاعات و آموزش مرتبط) ادامه می‌‌دهند تا بتوانند اقدامات نظامی روسیه را ناکام و از کنترل بیشتر در قلمرو اوکراین جلوگیری کنند. آن‌‌ها از هدف اوکراین برای بازگرداندن تمامیت ارضی کامل خود از طریق سیاست تحریم و دیپلماسی حمایت می‌‌کنند و در عین حال از به رسمیت شناختن هر سرزمینی که پوتین تلاش می‌‌کند تا آن را بخشی از روسیه کند، خودداری می‌‌کنند.

به نظر می‌‌رسد آمریکا به رغم شعارهای خود درباره لزوم پایان دادن به جنگ اوکراین اما در عمل رویکرد تعمیق و گسترش این جنگ را با ارسال کمک های نظامی و تسلیحاتی به اوکراین در پیش گرفته و در چنین شرایطی نه تنها آتش جنگ فروکش نخواهد شد، بلکه بر دامنه آن افزوده شده و روسیه را برای درگیری بیشتر مصمم خواهد کرد که همچنان که اشاره شد هدف آمریکا هم بر این است که با فرسایشی کردن جنگ، روسیه را هر چه بیشتر تضعیف نموده و برای تحقق این هدف اروپا را با خود همراه ساخته و به دلیل مشکلاتی که از جنگ اوکراین متوجه اروپا شده، دنباله روی از سیاست‌های آمریکا برای برون رفت از این مشکلات، اروپا را بیش از گذشته به آمریکا وابسته خواهد کرد. 

نتیجه‌‌گیری

اوکراین با توجه به موقعیت ژئوپلیتیکی که دارد، صحنه رویارویی قدرت‌‌های بزرگ منطقه‌‌ای و فرامنطقه‌‌ای پس از فروپاشی شوروی و به ویژه در آغاز قرن بیست و یکم بوده است. جنگ روسیه با اوکراین که از 24 فوریه 2022 شروع شده، به صورت روزافزونی روابط بین‌‌الملل را تحت‌‌الشعاع قرار داده است. رویارویی آمریکا و روسیه به‌عنوان دو رقیب دیرینه و صف‌‌آرایی بسیاری از کشورهای اروپایی در مقابل روسیه، و اصرار پوتین بر مشروعیت اقدامات خود، عرصه جهانی را متاثر ساخته است. بسیاری از ناظران و تحلیل‌‌گران بر این باورند که جنگ تأثیر عمیقی بر سیاست جهانی خواهد داشت. آن چیزی که در این جنگ مشهود است رویارویی آمریکا و روسیه است که پس از فروپاشی شوروی به شکل‌‌های مختلفی این رویارویی بروز و ظهور یافته است. روسیه تلاش کرده از طریق راه‌‌اندازی اتحادیه اوراسیا، جمهوری‌‌های سابق شوری را در قالبی جدید به همکاری اقتصادی با روسیه جلب کرده و نفوذ خود را در آن کشورها حفظ کند. یکی از مهم‌ترین این کشورها که روسیه به‌عنوان سنگرگاه در برابر ناتو به آن نگاه می‌‌کند، اوکراین است. در مقابل، آمریکا در جهت رسیدن به اهداف خود یعنی مهار روسیه، در قالب ناتو و با شعارهایی همچون گسترش دموکراسی، صلح و امنیت برای کشورهای اروپای مرکزی، شرقی و حوزه بالکان، سعی در گسترش ناتو به شرق و رساندن حوزه نفوذ خود به مرزهای روسیه دارد.

ناتو و در راس آن آمریکا با حمایت از اوکراین در این جنگ تلاش می‌‌کنند تا روسیه را تضعیف نمایند. روسیه در دهه‌‌های اخیر با سیاست‌‌هایی که پوتین پیگیری کرده است، در حوزه‌‌های نظامی و اقتصادی و تأثیر‌‌گذاری در تحولات مهم نظام بین‌‌الملل موفقیت‌‌هایی داشته است و این امر برای ایالات‌متحده آمریکا که تلاش نموده از قدرت گرفتن هژمون‌‌های منطقه‌‌ای ممانعت نماید، تهدیدی جدی است. بنابراین آن کشور تلاش می‌‌نماید روسیه را به بهانه‌‌های مختلف و با به کارگیری ابزارهای سیاسی و اقتصادی تضعیف نماید. در شرایط فعلی این مهم در جنگ اوکراین محقق می‌‌شود. اگر چه روسیه وانمود می‌‌کند که تمهیدات لازم را برای مقابله با تحریم‌‌های اقتصادی آمریکا و اروپا اتخاذ کرده ولی طبیعی است تحریم‌‌ها تاثیر خود را بر اقتصاد روسیه گذاشته و خواهد گذاشت و در کنار آن از دست دادن تجهیزات نظامی در جنگی که پیش‌‌بینی نمی‌‌شد این مدت طول بکشد موجب خواهد شد روسیه برای رسیدن به وضعیت اقتصادی و نظامی قبل از آغاز جنگ چندین سال تلاش نماید.

آمریکا برای حفظ نظم موجود، مهار رقبای قدرتمند و قدرت‌های نو‌ظهور و همچنین بازدارندگی در مقابل آنان، سعی دارد استراتژی تعادل و توازن ژئوپلتیک را پیاده سازی کند. جلوگیری از فعالیت ژئوپلیتیکی کارآمد و پویای قدرت هایی همچون اتحادیه اروپا در راستای دسترسی به حوزه و یا حوزه های ژئواستراتژیک جهانی و دستیابی به جهانی چند قطبی؛ سیاست آمریکا در قبال این واحدهای سیاسی است. بنابراین درگیری اجباری و ناخواسته اروپا در جنگ اوکراین با استراتژی های سیاسی ساختگی پنهان آمریکا و سپس تحمیل آن به این اتحادیه موجب ضعف ژئوپلیتیکی در ابعاد منابع، وابستگی امنیتی، تضعیف سیاسی و هزینه های مضاعف نظامی برای اتحادیه اروپا خواهد شد.

همچنین ایالات‌متحده آمریکا به خاطر جامعه متکثر خود گروه‌‌های ذی نفوذ زیادی دارد که همواره به دنبال تأثیرگذاری بر روند تصمیم‌‌گیری در سیاست بوده‌‌اند، یکی از این گروه‌‌ها مجتمع‌های صنعتی- نظامی است که بعد از جنگ جهانی دوم نقش آن در سیاست خارجی آمریکا بیشتر شده است. نفوذ مجتمع‌‌های نظامی- صنعتی در نهادهای مرتبط با سیاست خارجی ایالات‌متحده آمریکا باعث هدایت سیاست خارجی این کشور به سمت مداخله‌‌گرایی و جنگ شده که تامین منافع این مجتمع‌‌ها با توجه به نفوذی که در سیاست خارجی آمریکا دارند، می‌‌تواند به‌عنوان یکی دیگر از اهداف آمریکا در جنگ اوکراین قلمداد گردد.

 

 

 

منابع

برژنیسکی، ژبینگیو. (1385). پس از سقوط، بازی نهایی در جهان تک قطبی. ترجمه امیرحسین توکلی، تهران، انتشارات سبزان.

بهمن، شعیب. (1394). تاثیر بحران اوکراین بر روابط روسیه و آمریکا. فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، 15(61)، 30-1.

بیژن، عارف. (7/12/1400). زمینه‌ها و ابعاد حمله روسیه به اوکراین. مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه.

جعفری، علی اکبر؛ دادپناه، محمد. ( 1395). ناتوی عربی و مهار نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا در چارچوب تئوری رئالیسم تهاجمی( استراتژی احاله مسئولیت). فصلنامه جریان شناسی دینی معرفتی در عرصه بین الملل، (11)، 178-155.

خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران. (14/10/1401). آمریکا: به ارائه کمک‌های نظامی اوکراین ادامه خواهیم داد. قابل دسترسی در:

https://www.irna.ir/news/84989594/

سراج، رضا. (15/12/1400). جنگ اوکراین و تعادل ژئوپلتیک. مشرق نیوز:

https://www.mashreghnews.ir/news/1348378

صفری، عسگر؛ وثوقی، سعید. (1395). ژئوپلیتیک اوکراین ونقش آن در رقابت روسیه و ایالات متحده آمریکا. فصلنامه تحقیقات سیاسی بین المللی، (26)، 138-111.

دانش نیا، فرهاد؛ مارایی، مهری. (1395). تقابل سازه انگارانه آمریکا و روسیه در اوکراین. فصلنامه مطالعات اوراسیای مرکزی، 9 (2)، 139-121.

رستمی، محسن؛ زینلی بادی، حسین. (1400). بررسی اهمیت استراتژیک اوکراین برای اروپا و آمریکا. فصلنامه دانش نامه علوم سیاسی، 2(4)، 148-128.

زمانی، ناصر. (1392). تحلیل ریشه ها و ماهیت بحران اوکراین: تشدید تنش شبه جنگ سرد بین روسیه و غرب. فصلنامه سیاست خارجی، 27 (4)، 918- 889.

 کتاب سبز روسیه. (1388). تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.

کریمی فرد، حسین؛ روحی دهینه، مجید. (1393). بیشینه سازی قدرت روسیه در قبال بحران اوکراین. فصلنامه سیاست خارجی، 28 (3)، 577-551.

گریفیتس، مارتین. ( 1393). نظریه روابط بین الملل برای سده بیست و یکم. ترجمه: علیرضا طیب، تهران، نشر نی.

مدرس، محمد‌‌ولی؛ خلیلی، رضا؛ عطانژاد، حبیب. (1396). نقش مجتمع های نظامی- صنعتی در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا. فصلنامه پژوهش های روابط بین الملل، 1(24)، 214-185.

مرشایمر، جان. (1388). تراژدی سیاست و قدرت‌‌های بزرگ. ترجمه غلامعلی چگنی زاده، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.

مشرق نیوز. ( 25/08/1401). جنگ روسیه و اوکراین، قابل دسترسی در:

https://www.mashreghnews.ir/page/archive

معصومی، جواد. (10/10/1401). وابستگی حکمرانی؛ آینده ناروشن اروپا، قابل دسترسی در:

https://www.mehrnews.com/news/5669104

نقدی نژاد، حسن؛ سوری، امیر محمد. (1387). رقابت روسیه و آمریکا در اوراسیا. فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، (62)، 171-155.

نوری چورتی، مهدی. (1402). تاثیر تحریم‌های غرب  بر روسیه در دوران جنگ با اوکراین(بخش اول). موسسه مطالعات ایران و اوراسیا، آخرین تاریخ به روز رسانی 14/8/1402:

https://www.iras.ir

نوری چورتی، مهدی. (1402). تاثیر تحریم‌های غرب  بر روسیه در دوران جنگ با اوکراین(بخش دوم). موسسه مطالعات ایران و اوراسیا، آخرین تاریخ به روز رسانی 15/8/1402:

https://www.iras.ir

نونژاد، محمد؛ کریمی، مرتضی. (1397). تقابل روسیه و آمریکا در اوکراین و تأثیر آن بر منافع ملی ایران. فصلنامه مطالعات روابط بین الملل، 11(41)، 175-145

یزدان پناه، محمد. (1392). اقتصاد، توانمندی نظامی به بهای ناتوانی اقتصادی، فیلو جامعه شناسی. بازیابی شده در: http://www.philosociology.ir/daily-articles/2868-1392-09-21-15-17-25html/

یورونیوز. (2022). چرا اوکراین برای اتحادیه اروپا مهم است. قابل دسترسی در:

https:// www. parsi.prod.euronews.com/2022/01/24/why-does-ukraine-matter-eu

Bayer, L. (2022). NATO will increase high-readiness force to ‘well over’ 300,000 troops. June 27, 2022 at: https://www.politico.eu/article/nato-increase-high-readiness-force-300000

Brzezinski, Z. (1994). The Premat ure Partnership. Foreign Affairs  73, no. 2 (March/April 1994), p. 80.

Bill, James A. (2001). The Politics of Hegemony: The United States and Iran. Middle East Policy, Vol. VIII, No. 3. September.

 Blum, W. (2014). The Myth of Soviet Expansionism. Foreign Policy Journal

Bochholz, K. (2022). Where Military Aid to Ukraine Comes From. nov 10, at: https://www.statista.com/chart/27278/military-aid-to-ukraine-by-country

Borger, J. (2022). Pentagon chief’s Russia remarks show shift in US’s declared aims in Ukraine.at: https://www.theguardian.com/world/2022/apr/25/russia-weakedend-lloyd-austin-ukraine

CBS NEWS. (2022). French President Emmanuel Macron, seeking re-sync of U.S.-French relations, says trade concerns are "fixable" at: https://www.cbsnews.com/news/france-president-emmanuel-macron-us-relations-60-minutes-2022-12-04

Cooper, H., Gibbons, T., Schmitt, E.,  Barnes, J. (2023). Troop Deaths and Injuries in Ukraine War Near 500,000. At: https://www.nytimes.com/2023/08/18/us/politics/ukraine-russia-war-casualties.html

Hartung, D.  William. (2022). How Pentagon Contractors Are Cashing in on the Ukraine Crisis. at: https://quincyinst.org/2022/04/17/how-pentagon-contractors-are-cashing-in-on-the-ukraine-crisis/

Huntington, S. (1999). The Lonely Superpower. Foreign Affairs.No78

Gabbard, Tulsi (2022), Why‘Military-Industrial Complex’ Wants Russia To Invade Ukraine, at: https://larouchepub.com/pr/2022/2/13_gabbard_explains.html.

Global times. (2022). US moves to 'weaken' Russia by robbing its top scientists, will it work?”at:

https://www.globaltimes.cn/page/202204/1260676.shtml

Gordon, Oliver. (2022). What the Ukraine conflict means for Europe’s energy crisis, at: https://www.energymonitor.ai/policy/a-ukraine-could-inflame-europes-energy-crisis/

Kumar Shahi, Dharmendra. (2022). War in Ukraine: A Geopolitical Analysis. International Journal of Research in Social Science Vol. 12 Issue 06.

Mearsheimer, John J. (2014). Why the Ukraine Crisis Is the West’s Fault, The Liberal Delusions That Provoked Putin. Foreign Affairs, Vol.93, No. 5.

 Rubel, M., Sazzad, H. (2022). analyze the causes of the Russian- Ukraine war with walt’s three images(individual, domestic politics, international system).  Journal of Social Science, Vol. 03, No. 05, September

Mishra, A. (2022). Even as the overall US stock market is going down, shares of these companies have been rising since the war started in February. 18 september 2022 at: https://sundayguardianlive.com.

Mills, Ch. W. (1954). The Power Elite. New York: William Morrow.

Snyder, R. (1999). The U.S and Third World Revolutionary State: Understanding the Breakdown in Relationship. International Study Quarterly, N.43,

Walt, S. (2022). An International Relations Theory Guide to the War in Ukraine,  foreignpolicy, at: https://foreignpolicy.com/2022/03/08/an-international-relations-theory-guide-to-ukraines-war/

Welt, c. (2021). Ukraine: Background, Conflict with Russia, and U.S. Policy, Congressional Research Service.

Woehrel. S. (2014). Ukraine: Current Issues and U.S. Policy. Congressional Research Service.pp.1-19

 

 

[1]. نویسنده مسئول: دانشیار گروه روابط بین‌الملل، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.

taleihur10@gmail.com

[2]. دانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.

 

 

 

 

 

 

 

[3] . Rubel

[4] . Hossain

[5] . Kumar Shahi

[6]. Balance of power

[7]. Buck-Passing

[8] . GUAM

[9]. Multidimensional resistence

[10]. Charles Wright Mills

[11] .Hartung

[12]. Raytheon Technologies

[13]. Lockheed Martin

[14]. Northrop Grumman

[15]. Aerovironment

Smiley face

منابع
برژنیسکی، ژبینگیو. (1385). پس از سقوط، بازی نهایی در جهان تک قطبی. ترجمه امیرحسین توکلی، تهران، انتشارات سبزان.
بهمن، شعیب. (1394). تاثیر بحران اوکراین بر روابط روسیه و آمریکا. فصلنامه مطالعات راهبردی جهان اسلام، 15(61)، 30-1.
بیژن، عارف. (7/12/1400). زمینه‌ها و ابعاد حمله روسیه به اوکراین. مرکز مطالعات استراتژیک خاورمیانه.
جعفری، علی اکبر؛ دادپناه، محمد. ( 1395). ناتوی عربی و مهار نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا در چارچوب تئوری رئالیسم تهاجمی( استراتژی احاله مسئولیت). فصلنامه جریان شناسی دینی معرفتی در عرصه بین الملل، (11)، 178-155.
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران. (14/10/1401). آمریکا: به ارائه کمک‌های نظامی اوکراین ادامه خواهیم داد. قابل دسترسی در:
https://www.irna.ir/news/84989594/
سراج، رضا. (15/12/1400). جنگ اوکراین و تعادل ژئوپلتیک. مشرق نیوز:
صفری، عسگر؛ وثوقی، سعید. (1395). ژئوپلیتیک اوکراین ونقش آن در رقابت روسیه و ایالات متحده آمریکا. فصلنامه تحقیقات سیاسی بین المللی، (26)، 138-111.
دانش نیا، فرهاد؛ مارایی، مهری. (1395). تقابل سازه انگارانه آمریکا و روسیه در اوکراین. فصلنامه مطالعات اوراسیای مرکزی، 9 (2)، 139-121.
رستمی، محسن؛ زینلی بادی، حسین. (1400). بررسی اهمیت استراتژیک اوکراین برای اروپا و آمریکا. فصلنامه دانش نامه علوم سیاسی، 2(4)، 148-128.
زمانی، ناصر. (1392). تحلیل ریشه ها و ماهیت بحران اوکراین: تشدید تنش شبه جنگ سرد بین روسیه و غرب. فصلنامه سیاست خارجی، 27 (4)، 918- 889.
 کتاب سبز روسیه. (1388). تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه.
کریمی فرد، حسین؛ روحی دهینه، مجید. (1393). بیشینه سازی قدرت روسیه در قبال بحران اوکراین. فصلنامه سیاست خارجی، 28 (3)، 577-551.
گریفیتس، مارتین. ( 1393). نظریه روابط بین الملل برای سده بیست و یکم. ترجمه: علیرضا طیب، تهران، نشر نی.
مدرس، محمد‌‌ولی؛ خلیلی، رضا؛ عطانژاد، حبیب. (1396). نقش مجتمع های نظامی- صنعتی در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا. فصلنامه پژوهش های روابط بین الملل، 1(24)، 214-185.
مرشایمر، جان. (1388). تراژدی سیاست و قدرت‌‌های بزرگ. ترجمه غلامعلی چگنی زاده، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین‌المللی.
مشرق نیوز. ( 25/08/1401). جنگ روسیه و اوکراین، قابل دسترسی در:
https://www.mashreghnews.ir/page/archive
معصومی، جواد. (10/10/1401). وابستگی حکمرانی؛ آینده ناروشن اروپا، قابل دسترسی در:
https://www.mehrnews.com/news/5669104
نقدی نژاد، حسن؛ سوری، امیر محمد. (1387). رقابت روسیه و آمریکا در اوراسیا. فصلنامه آسیای مرکزی و قفقاز، (62)، 171-155.
نوری چورتی، مهدی. (1402). تاثیر تحریم‌های غرب  بر روسیه در دوران جنگ با اوکراین(بخش اول). موسسه مطالعات ایران و اوراسیا، آخرین تاریخ به روز رسانی 14/8/1402:
https://www.iras.ir
نوری چورتی، مهدی. (1402). تاثیر تحریم‌های غرب  بر روسیه در دوران جنگ با اوکراین(بخش دوم). موسسه مطالعات ایران و اوراسیا، آخرین تاریخ به روز رسانی 15/8/1402:
https://www.iras.ir
نونژاد، محمد؛ کریمی، مرتضی. (1397). تقابل روسیه و آمریکا در اوکراین و تأثیر آن بر منافع ملی ایران. فصلنامه مطالعات روابط بین الملل، 11(41)، 175-145
یزدان پناه، محمد. (1392). اقتصاد، توانمندی نظامی به بهای ناتوانی اقتصادی، فیلو جامعه شناسی. بازیابی شده در: http://www.philosociology.ir/daily-articles/2868-1392-09-21-15-17-25html/
یورونیوز. (2022). چرا اوکراین برای اتحادیه اروپا مهم است. قابل دسترسی در:
https:// www. parsi.prod.euronews.com/2022/01/24/why-does-ukraine-matter-eu
Bayer, L. (2022). NATO will increase high-readiness force to ‘well over’ 300,000 troops. June 27, 2022 at: https://www.politico.eu/article/nato-increase-high-readiness-force-300000
Brzezinski, Z. (1994). The Premat ure Partnership. Foreign Affairs  73, no. 2 (March/April 1994), p. 80.
Bill, James A. (2001). The Politics of Hegemony: The United States and Iran. Middle East Policy, Vol. VIII, No. 3. September.
 Blum, W. (2014). The Myth of Soviet Expansionism. Foreign Policy Journal
Bochholz, K. (2022). Where Military Aid to Ukraine Comes From. nov 10, at: https://www.statista.com/chart/27278/military-aid-to-ukraine-by-country
Borger, J. (2022). Pentagon chief’s Russia remarks show shift in US’s declared aims in Ukraine.at: https://www.theguardian.com/world/2022/apr/25/russia-weakedend-lloyd-austin-ukraine
CBS NEWS. (2022). French President Emmanuel Macron, seeking re-sync of U.S.-French relations, says trade concerns are "fixable" at: https://www.cbsnews.com/news/france-president-emmanuel-macron-us-relations-60-minutes-2022-12-04
Cooper, H., Gibbons, T., Schmitt, E.,  Barnes, J. (2023). Troop Deaths and Injuries in Ukraine War Near 500,000. At: https://www.nytimes.com/2023/08/18/us/politics/ukraine-russia-war-casualties.html
Hartung, D.  William. (2022). How Pentagon Contractors Are Cashing in on the Ukraine Crisis. at: https://quincyinst.org/2022/04/17/how-pentagon-contractors-are-cashing-in-on-the-ukraine-crisis/
Huntington, S. (1999). The Lonely Superpower. Foreign Affairs.No78
Gabbard, Tulsi (2022), Why‘Military-Industrial Complex’ Wants Russia To Invade Ukraine, at: https://larouchepub.com/pr/2022/2/13_gabbard_explains.html.
Global times. (2022). US moves to 'weaken' Russia by robbing its top scientists, will it work?”at:
https://www.globaltimes.cn/page/202204/1260676.shtml
Gordon, Oliver. (2022). What the Ukraine conflict means for Europe’s energy crisis, at: https://www.energymonitor.ai/policy/a-ukraine-could-inflame-europes-energy-crisis/
Kumar Shahi, Dharmendra. (2022). War in Ukraine: A Geopolitical Analysis. International Journal of Research in Social Science Vol. 12 Issue 06.
Mearsheimer, John J. (2014). Why the Ukraine Crisis Is the West’s Fault, The Liberal Delusions That Provoked Putin. Foreign Affairs, Vol.93, No. 5.
 Rubel, M., Sazzad, H. (2022). analyze the causes of the Russian- Ukraine war with walt’s three images(individual, domestic politics, international system).  Journal of Social Science, Vol. 03, No. 05, September
Mishra, A. (2022). Even as the overall US stock market is going down, shares of these companies have been rising since the war started in February. 18 september 2022 at: https://sundayguardianlive.com.
Mills, Ch. W. (1954). The Power Elite. New York: William Morrow.
Snyder, R. (1999). The U.S and Third World Revolutionary State: Understanding the Breakdown in Relationship. International Study Quarterly, N.43,
Walt, S. (2022). An International Relations Theory Guide to the War in Ukraine,  foreignpolicy, at: https://foreignpolicy.com/2022/03/08/an-international-relations-theory-guide-to-ukraines-war/
Welt, c. (2021). Ukraine: Background, Conflict with Russia, and U.S. Policy, Congressional Research Service.
Woehrel. S. (2014). Ukraine: Current Issues and U.S. Policy. Congressional Research Service.pp.1-19
 
 
[1]. نویسنده مسئول: دانشیار گروه روابط بین‌الملل، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران.
taleihur10@gmail.com
[2]. دانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین‌الملل، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران.
 
 
 
 
 
 
 
[3] . Rubel
[4] . Hossain
[5] . Kumar Shahi
[6]. Balance of power
[7]. Buck-Passing
[8] . GUAM
[9]. Multidimensional resistence
[10]. Charles Wright Mills
[11] .Hartung
[12]. Raytheon Technologies
[13]. Lockheed Martin
[14]. Northrop Grumman
[15]. Aerovironment
دوره 3، شماره 2 - شماره پیاپی 10
شماره پیاپی 10 - تابستان 1402
اسفند 1402
صفحه 123-149
  • تاریخ دریافت: 26 دی 1401
  • تاریخ بازنگری: 11 دی 1402
  • تاریخ پذیرش: 24 دی 1402
  • تاریخ انتشار: 01 اسفند 1402